زندگی زیباست
«زندگی زیباست»
روزی چند قورباغه تصمیم گرفتند از برکه محل زندگیشان به نقطهای دیگر که گفته میشد خوش آب و هواتر است، کوچ کنند. قورباغهها برای رسیدن به محل جدید، باید از یک جنگل بزرگ عبور میکردند. خلاصه روز حرکت فرا رسید و آنها به صورت دستهجمعی به راه افتادند. در میان راه دو قورباغه که اندکی از گروه عقب مانده بودند، به داخل گودالی عمیق افتادند. دیگر قورباغهها که از غیاب دوستانشان آگاه شده بودند به جستجو پرداختند. تا اینکه آنها را در داخل گودالی پیدا کردند. قورباغههایی که بیرون از گودال بودند، به دوستانشان گفتند؛ بهتر است قبول کنید که زندگی شما به پایان رسیده است و تلاش بیهوده نکنید.
قورباغههای گرفتار به شدت میپریدند تا بلکه بتوانند از گودال بیرون بیایند، اما یکی از آنها ناگهان تحت تأثیر حرفهای دیگر دوستانش قرار گرفت و پس از پرش بلند خود، به زمین افتاد و مرد. قورباغه دوم همچنان با شدت به پرشهای خود ادامه داد. اما دیگر قورباغهها همچنان با اصرار فریاد میزدند که تو هم مرگ را بپذیر و تلاش بیهوده نکن. قورباغه در بند، تمام عزم خود را جزم کرد و با یک پرش بسیار بلند از گودال خارج شد. دیگر قورباغهها رو به او کردند و گفتند مگر تو صدای ما را نشنیدی؟ چرا اینقدر تلاش کردی؟ پس از چند ثانیه، تمامی قورباغهها متوجه شدند که دوستشان کر است و اصلاً هیچ چیز را نشنیده است. قورباغه کر با ایماو اشاره به دوستان خود گفت که من فکر کردم، شما در حال تشویق کردن هستید، از این رو به تلاشهای خود برای خروج از گودال و آزادی افزودم.
در واقع، این زبان که امید میبخشد، یا امید را بیرنگ میکند. گاهی برخی از سخنان تشویقآمیز میتواندن نتیجهای فراتر از تصور را به همراه داشته باشد، این درحالیست که سخنان سرشار از یأس میتواند حتی به مرگ طرف مقابل منتهی شود. در رابطه با حرفهایی که به زبان میرانید دقت کنید و سعی کنید کلمات «زندگی» را از زبانتان جاری کنید. به یاد داشته باشید که سخنان شما به قلب و روح طرف مقابلتان نفوذ میکند.
همواره به خود و دیگران یادآوری کنید که زندگی زیباست. [1]
- ۹۲/۱۲/۱۴