رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۳:۱۸ - مهیار خشنودنیای
    like
نویسندگان

افلاطون و..

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ب.ظ

افلاطون و ستایش جاهل

روزی یکی از دوستان بسیار نزدیک افلاطون به دیدار او رفت. آنان از هر دری سخن گفتند تا اینکه در میان سخن ، مرد رو به افلاطون کرد و گفت: ای حکیم: امروز فلانی را دیدم که از تو سخن می گفت و تو را دعا می کرد. او می گفت: «افلاطون مردی بزرگوار است و هیچ کس چون او نیست.» خواستم شکر و دعای او را به تو برسانم.

افلاطون وقتی سخنان دوست خود را شنید. سخت دلتنگ شد. سر به زیر افکند و گریست.

مرد گفت: «ای حکیم ! من چه کردم که تو چنین دلتنگ شدی؟»

افلاطون گفت: «تو هیچ نکردی؛ ولی برای من مصیبتی از این سخت تر نیست که نادانی؛ مرا بستاید و کار من در نظر او پسندیده آید. نمی دانم چه کار ابلهانه و جاهلانه‌ای کرده ام که چنین خوشایند او بوده. تا حدی که مرا دعا گوید و بزرگوار بنامد. ای کاش می دانستم چه گفته ام یا چه کرده ام که از آن توبه کنم. غم و دلتنگی من از آن است که هنوز جاهلم؛ چرا که ستوده‌ی جاهلان، جاهلان باشند.» (کشاورز ؛ 1384 ، صص 17 و 18).

  • مهدی قریب چوبری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی