رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۳:۱۸ - مهیار خشنودنیای
    like
نویسندگان

شتر...

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶ ب.ظ


شتر بر بام

ابراهیم ادهم در ابتدا پادشاه بلخ بود و سلطنتی با شکوه داشت، به طوری که وقتی می خواست از جایی بگذرد، چهل سپر زرّین از جلو و چهل گرز زرّین را از پشت سر او می بردند. می گویند شبی بر تخت سلطنت خوابیده بود، نیمه های شب با صدای لرزیدن سقف قصر از خواب بیدار شد. گویی کسی بر بام قصر راه می رفت. ابراهیم فریاد زد: «کیستی؟»

کسی گفت : آشنایم ، شتر گم کرده ام!»

ابراهیم گفت: «ای نادان! بر پشت بام دنبال شتر می گردی؟! شتر کجا و بام قصر ما کجا؟»

آن مرد گفت: «ای غافل! تو خدا را بر تخت زرین و در جامه‌ی اطلس می جویی! یافتن شتر بر بام عجیبتر از آن است؟!»

ابراهیم از شنیدن این حرف به لرزه افتاد و آتش در دلش شعله ور شد. تخت پادشاهی را رها کرد و به جستجوی حقیقت رفت. (اعلاء ، 1384 ، ص 86).

  • مهدی قریب چوبری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی