رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۳:۱۸ - مهیار خشنودنیای
    like
نویسندگان

برد

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ

 

بُرد

یک روز بعد که مادرش داستان را برایمان تعریف کرد.

کنیث kenneth در دوره‌ی اوّل دبیرستان درس می‌خواند و از این که قرار بود در یکی از مسابقات انتخابی المپیک شرکت جوید، شور و حال و هیجان خاصی داشت. پدر و مادر او در روز مسابقه گوش به زنگ و  امیدوار در جایگاه تماشاچیان نشسته بودند که کنیث بهتر از دیگران دَوید و نخستین مسابقه را بُرد. او از دریافت جایزه و از ابراز احساسات جماعت حاضر در ورزشگاه سر از پا نمی شناخت.

دوّمین مسابقه آغاز شد و کنیث شروع به دویدن کرد. کمی مانده به خط پایان ، یعنی درست لحظه‌ای که کنیث می توانست برای بار دوّم برنده شود، از حرکت باز ایستاد و از مسیر مسابقه خارج شد. پدر و مادرش به نرمی از او پرسیدند: «چرا این کار را کردی، کنیث؟ اگر ادامه‌ می‌دادی، دومین مسابقه را هم برده بودی.»

کنیث معصومانه پاسخ داد: «درسته، مادر، من یکی از جایزه ها را برده بودم، در صورتی که بیلی Billy هنوز صاحب جایزه ای نشده بود.» (کنفیلد و هنسن، ج 3 ، ص 53).

«کلیفورد و جرجی فرنس»

***

  • مهدی قریب چوبری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی