رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۳:۱۸ - مهیار خشنودنیای
    like
نویسندگان

۱۳۳ مطلب توسط «مهدی قریب چوبری» ثبت شده است

گنجینه2

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

 

 

بخشش خوب است...، بهتر از آن فراموش کردن است.

«رابرت براونینگ»

آنچه توفان با هوا انجام می‌دهد، ناامیدی با روح و جان آدمی می‌کند.

«فردریک ون شیلر»

 

کسی که بخواهد زندگی‌اش از هم پاشیده نشود، باید به مردم اعتماد کند و آنها را دوست بدارد.

«ای.ام.فارستر»

 

تجربه معلم سختگیری است، چرا که نخست امتحان برگزار می‌کند و سپس درس‌های لازم را به شما می‌دهد.

«ورنوی لاو»

 

تصمیمی جدی بگیرید تا شاد و سرمست باشید و همچون سدی شکست‌ناپذیر در مقابل مشکلات بایستید.

«هلن کلر»

 

انسانی عاقل است که به خاطر چیزهایی که ندارد غصه نمی‌خورد اما به خاطر چیزهایی که دارد خوشحال است.

«اپیکتتوس»

 

به ندای وجدانتان گوش فرا دهید، این وجدان حتماً به دلیلی درون شما قرار داده شده است.

«سیندی هینس»

 

زیاده روی، مقدمه فقر و تنگدستی است.

«حضرت علی (ع)»

عفو به هنگام قدرت از آداب و روش پیامبران و پرهیزکاران است.

«امام جعفر صادق (ع)»

 

  • مهدی قریب چوبری

زندگی زیباست

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ق.ظ

«زندگی زیباست»

روزی چند قورباغه تصمیم گرفتند از برکه محل زندگی‌شان به نقطه‌ای دیگر که گفته می‌شد خوش آب و هواتر است، کوچ کنند. قورباغه‌ها برای رسیدن به محل جدید، باید از یک جنگل بزرگ عبور می‌کردند. خلاصه روز حرکت فرا رسید و آنها به صورت دسته‌جمعی به راه افتادند. در میان راه دو قورباغه که اندکی از گروه عقب مانده بودند، به داخل گودالی عمیق افتادند. دیگر قورباغه‌ها که از غیاب دوستانشان آگاه شده بودند به جستجو پرداختند. تا این‌که آنها را در داخل گودالی پیدا کردند. قورباغه‌هایی که بیرون از گودال بودند، به دوستانشان گفتند؛ بهتر است قبول کنید که زندگی شما به پایان رسیده است و تلاش بیهوده نکنید.

قورباغه‌های گرفتار به شدت می‌پریدند تا بلکه بتوانند از گودال بیرون بیایند، اما یکی از آنها ناگهان تحت تأثیر حرف‌های دیگر دوستانش قرار گرفت و پس از پرش بلند خود، به زمین افتاد و مرد. قورباغه دوم همچنان با شدت به پرش‌های خود ادامه داد. اما دیگر قورباغه‌ها همچنان با اصرار فریاد می‌زدند که تو هم مرگ را بپذیر و تلاش بیهوده نکن. قورباغه در بند، تمام عزم خود را جزم کرد و با یک پرش بسیار بلند از گودال خارج شد. دیگر قورباغه‌ها رو به او کردند و گفتند مگر تو صدای ما را نشنیدی؟ چرا اینقدر تلاش کردی؟ پس از چند ثانیه، تمامی قورباغه‌‌ها متوجه شدند که دوستشان کر است و اصلاً هیچ چیز را نشنیده است. قورباغه کر با ایماو اشاره به دوستان خود گفت که من فکر کردم، شما در حال تشویق کردن هستید، از این رو به تلاش‌های خود برای خروج از گودال و آزادی افزودم.

در واقع، این زبان که امید می‌بخشد، یا امید را بی‌رنگ می‌کند. گاهی برخی از سخنان تشویق‌آمیز می‌تواندن نتیجه‌ای فراتر از تصور را به همراه داشته باشد، این درحالیست که سخنان سرشار از یأس می‌تواند حتی به مرگ طرف مقابل منتهی شود. در رابطه با حرف‌هایی که به زبان می‌رانید دقت کنید و سعی کنید کلمات «زندگی» را از زبانتان جاری کنید. به یاد داشته باشید که سخنان شما به قلب و روح طرف مقابلتان نفوذ می‌کند.

همواره به خود و دیگران یادآوری کنید که زندگی زیباست. [1]

 



1-ردپای دوست .م.قریب

  • مهدی قریب چوبری

ضرب المثل

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ق.ظ



ضرب‌المثل‌ها

 

 

مار به همه جا می‌رود، ولی در داخل سوراخ خود راست وارد می‌شود.

«ارمنی»

مردگان چشم زندگان را می‌گشایند.

. «اسپانیولی»

 

میوه‌ی رسیده بخور و حرف راست بزن.                                                           

«هلندی»

 

معجزات سراغ کسانی می‌آیند که باورش دارند.

«فرانسوی».

 

مهم نیست چند نفر را از خود خشنود می‌کنی، مهم آن است چه نوع افرادی را خشنود می‌سازی.   

«آلمانی»

 

مانند یک دشمن چانه بزن و مانند دوست قیمتش را بپرداز.

«مجارستان»

 

مادام که در رودخانه هستی به بچه‌های تمساح توهین نکن.

«لیبریایی»

 

مانند ابر بالا نرو تا مانند مه ناپدید نگردی.

«ماداگاسکاری»

 

نور برای دیگران می‌درخشد نه برای خودش.[1]

«اسپانیولی»

 



 

  • مهدی قریب چوبری

ضرب المثل

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۳ ق.ظ

 

ضرب‌المثل‌ها

 

 

بدون بالا رفتن از کوه، بلندی آسمان را نمی‌توان درک کرد

«چینی»

 

کسی که دشمن ندارد، دوست هم ندارد.                                                             

«آلمانی»

 

پارچه‌های کثیف را باید در خانه شست.                                                             

«فرانسوی»

 

ترس از احتیاج بدتر از خود احتیاج است.]

«لهستانی»

عاقل هرچند هوای دروغ گفتن در اندیشه‌‌اش باشد، دروغ نمی‌گوید.

«امام کاظم (ع)».                    

 

 

منحرفان، جز از گمان و پندار و خواسته‌های دل پیروی نمی‌کنند.

«قرآن کریم».

 



 

  • مهدی قریب چوبری

مردخسیس

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ

«مرد خسیس»

در روزگاران قدیم در یک دهکده دورافتاده، چند خانواده کوچک زندگی می‌کردند. یک شب همسر یکی از این ساکنان به شدت مریض شد. شوهر این زن با خود فکر کرد که این وقت شب پای پیاده، چگونه همسر خود را به شهر برساند و او را نزد طبیب ببرد. ناگهان فکری به ذهنش رسید و نزد همسایه دیوار به دیوار خود که مردی عبوس و خسیس بود رفت. آرام دق الباب کرد.

پیرمرد با عصبانیت بر آستانه در آمد و با صدایی غضب آلود پرسید: کیست این وقت بی موقع؟! مرد که به شدت مأیوس بود، گفت: همسایه، من هستم. پیرمرد در را گشود و گفت: چه می‌خواهی این وقت شب. مرد با صدایی لرزان گفت: الاغت را می‌خواهم. زنم مریض است و باید برای مداوا او را به شهر ببرم. پیرمرد با چشمانی پرخون گفت: الاغ؟! همین چند ساعت پیش الاغم را به یکی از همسایه‌ها دادم و او برای اجاره، مبلغ خوبی به من داد.

برو و فردا بیا شاید بتوانم کمکت کنم. البته باز هم بگویم، شاید! مرد که می‌دانست، همسایه‌اش دروغ می‌گوید باز هم اصرار کرد. پیرمرد فریادزنان گفت: الاغ ندارم. الاغ بیچاره که از فریاد صاحبش از خواب پریده بود، ناگهان با صدای بلند عرعر کرد. مرد خطاب به پیرمرد گفت: تو که گفتی الاغت را اجاره داده‌ای؟

پیرمرد که قصد نداشت کوتاه بیاید، با صدایی بلندتر و صورتی حق به جانب گفت: تو چه‌جور آدمی هستی که حرف من پیرمرد را نمی‌پذیری اما سخنان الاغ را باور می‌کنی؟!

  • مهدی قریب چوبری

گنجینه ی...

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ب.ظ

 


اگر می‌خواهی اندوهگین نباشی، حسود مباش.                                                 

«انوشیروان»

 خود را فدا کنیم، بهتر است تا دیگران را نابود سازیم.                                                      

«مهاتما گاندی»

آن‌که از قضاوت می‌ترسد، از عدالت ترسیده است.

«تاگور»

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.

«چارلی چاپلین»

یار اگر نادان باشد، تنهایی خوش‌تر است.

 

مردم موفق امروز، کودکان جسور دیروز بوده‌اند.

«دیزرائلی»

محترم بودن نتیجه یک عمر لیاقت اندوختن است.

«مادام دامبر»

انسان درهمان لحظه که تصمیم می‌گیرد آزاد باشد، آزاد است.

«ولتر»

بی‌ثمر ترین روز ما روزی است که نخندیده باشیم.                                               

«چارلز فیلد»

به توانایی خود ایمان داشتن، نیمی از کامیابی است.

«ژان ژاک روسو»

  • مهدی قریب چوبری

فرشته ی بیکار

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ

 

«فرشته‌ی بیکار»

روزی مردی خواب عجیبی دید که رفته پیش فرشته‌ها و به کارهای آنان نگاه می‌کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیکها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند و آنها را داخل جعبه‌ها می‌گذارند.

مرد از فرشته‌ای پرسید: شما چکار می‌کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این‌جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم را از خداوند تحویل می‌گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت. باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید که کاغذ‌هایی را داخل پاکت می‌کنند و آنها را توسط پیکهایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شما چه‌کار می‌کنید؟

یکی از فرشتگان باعجله گفت: این‌جا بخش ارسال است؛ ما الطاف رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین می‌فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته.

مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما این‌جا چه می‌کنید و چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد: این‌جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافی است بگویند:«خدایا شکر».

 

  • مهدی قریب چوبری

دوراهب

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ب.ظ

«دو راهب»

دو راهب در راه زیارتگاهی به قسمت کم عمق رودخانه‌ای که مخصوص تردد مردم بود، رسیدند. کنا رودخانه دخترکی را دیدند که لباس‌های پر زرق و برقی به تن داشت و کاملاً واضح بود که نمی‌دانست چکار کند، چون آب رودخانه بالا آمده بود و او نمی‌خواست لباس‌هایش کثیف شود. یکی از راهبه‌ها بی هیچ مقدمه‌ای او را بر کول گرفت، از رودخانه گذراند و در آن سوی رودخانه روی زمین خشک گذاشت. سپس راهبه‌ها دوباره راه خود را در پیش گرفتند. اما پس از ساعتی راهب دیگر شروع به گرفتن ایراد کرد و گفت:«شکی نیست که لمس کردن زنان کار درستی نیست؛ این کار خلاف احکام رهبانیت است. شما چگونه به خودتان جرأت می‌دهید که برخلاف احکام رهبانیت عمل کنید؟» راهبی که دخترک را بر دوش خود حمل کرده بود لحظاتی بدون این‌که سخنی بر زبان براند. راه پیمود و سرانجام در جواب او گفت:«من یک ساعت قبل او را از کولم به زمین گذاشتم، شما چرا هنوز دارید حملش می‌کنید؟»[1]



[1] - کنفیلد، جک و کارک ویکتور هنسن، «سوپ جوجه برای روح»، ج 1، ص 184.

  • مهدی قریب چوبری

گنجینه سخن

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ


کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 همیشه به قلبت بگو که ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریکترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 در جوانی آنگاه که رویاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند، خیلی شجاعیم، اما هنوز راه مبارزه را نمی دانیم. وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم، دیگر شجاعت آن را نداریم.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
برای آگاهی از استعدادها و محدودیت هایتان، هیچ کس مناسب تر از خودتان نیست.پائولو کوئیلو  
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههایی که به او پیشنهاد می شود، بهترین را برگزیند . پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن کل آن چیز. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 بسیاری از اوقات ما خودمان استعدادهایمان را می کشیم، چرا که نمی دانیم با آنها چه کنیم.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.• 
 مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 جوانی که فراموش می کند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 حقیقت همواره همان جایی است که ایمان هست.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 فقط خودت می دانی که چه چیزی برایت بهترین است.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند، اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند.  پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
قلب آدمها گاهی شکوه می کند، چرا که آدمها می ترسند بزرگترین رؤیاهایشان را برآورده کنند، به این دلیل که یا فکر می کنند لیاقتش را ندارند و یا اینکه نمی توانند از عهده ی آن برآیند. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
غرور می‌تواند برانگیزاننده ی خوبی باشد. پول نیز می‌تواند، ولی هرگز نباید آنها را هدف بدانیم. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 زمینی که روی آن زندگی می کنیم بهتر خواهد شد اگر ما بهتر باشیم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشیم. پائولو کوئیلو
 
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
عشق، آن چیزی است که "روح جهان" را وادار به دگرگونی و تکامل می کند.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
 وقتی انسان دوست می دارد، می تواند جزیی از آفرینش باشد.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
تنها یک چیز هست که برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن، ترس از شکست است.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
چشم ها قدرت روح را نشان می دهند. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
نیک بختی را می توان در یک شن ساده ی صحرا یافت. چون یک دانه ی شن، یک لحظه از آفرینش است و جهان برای آفریدن آن میلیونها سال وقت گذاشته است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
ترس از رنج از خود رنج بدتر است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
آدمها می ترسند که بزرگترین رویاهایشان را برآورده کنند، چون یا به این می اندیشند که سزاوار آن نیستند و یا اینکه از عهده ی آن برنمی آیند. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
اگر تو به حال توجه کنی، آن را بهتر خواهی کرد و اگر حال را بهتر کنی، آنچه از پس آن می آید بهتر خواهد شد. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
کسی که به صحرا می رود نمی تواند عقب گرد کند و هنگامی که نمی شود به عقب بازگشت، فقط باید در جستجوی بهترین راه برای پیش رفتن بود. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
تنها ترس ما این است که آنچه را داریم از دست بدهیم، خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان. این ترس زمانی از بین می رود که بفهمیم داستان زندگی ما و داستان جهان، هر دو را یک دست مشترک رقم زده است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
پیچ و خم ها برای کاروان اهمیت ندارد، چون هدف همواره ثابت است. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
هرگز نمی توانیم درباره زندگی دیگران قضاوت کنیم، چون هر کس رنجها و درماندگی های خودش را دارد. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
لحظاتی هست که جز غم و رنج چیزی رخ نمی دهد و نمی توانیم از آن دوری کنیم. تنها زمانی دلیلش را می فهمیم که بر آن غلبه کرده باشیم.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
هر چیز در زندگی بهایی دارد؛ این آن چیزی است که مبارزین روشنایی می کوشند بیاموزند.پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.• 
زمانی که ما همواره در پیرامون خود افراد مشخصی را ببینیم احساس می کنیم که آنها بخشی از زندگی ما هستند و چون بخشی از زندگی ما می شوند سرانجام تصمیم می گیرند که زندگی ما را تغییر دهند و اگر آن گونه که آنها آرزو دارند نباشیم از ما ناخشنود می شوند. پائولو کوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
کسی که به سفر عادت دارد، می داند که همیشه لحظه ای فرا می رسد که باید رفت. پائولو کوئیلو



 

  • مهدی قریب چوبری

عصبانیت و عشق

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ


عصبانیت و عشق

مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .

 

مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود

 

در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

 

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان  من کی دوباره رشد می کنند ؟

 

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین ..

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

 

( دوستت دارم پدر ! )http://static.cloob.com/public/images/smiles/2.gif

 

روز بعد مرد خودکشی کرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

یادمان باشد چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می شوند . http://static.cloob.com/public/images/smiles/2.gif

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود .

مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود .

مراقب رفتارت باش که عادت می شود .

مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود .

مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود

و  اما اینکه هیچ وقت از یادت نبر که در مورد کسی زود قضاوت نکن ...

  • مهدی قریب چوبری