رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

رد پای دوست

فرهنگی،هنری،داستان،علمی و...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۳:۱۸ - مهیار خشنودنیای
    like
نویسندگان

ریسک

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ

 

ریسک پذیری

دو تا دانه توی خاک حاصلخیز بهاری کنار هم نشسته بودند.

دانه اولی گفت: «می‌خواهم رشد کنم ! من می‌خواهم ریشه‌هایم را هر چه عمیق تر در دل خاک فرو کنم و شاخه هایم را از میان پوسته زمین بالای سرم پخش کنم... من می خواهم شکوفه‌های لطیف خودم را همانند بیرق های رنگین برافشانم و رسیدن بهار را نوید دهم... من می‌خواهم گرمای آفتاب را روی صورت و لطافت شبنم صبحگاهی را روی گلبرگ هایم احساس کنم!»

دانه دومی گفت: «من می‌ترسم. اگر من ریشه‌هایم را به دل خاک سیاه فرو کنم، نمی‌دانم که در آن تاریکی با چه چیزهایی روبرو خواهم شد. اگر از میان خاک سفت بالای سرم را نگاه کنم، امکان دارد      شاخه‌های لطیفم آسیب ببینند... چه خواهم کرد اگر شکوفه‌هایم باز شوند و ماری قصد خوردن آن را کند؟ تازه، اگر قرار باشد شکوفه هایم به گل نشینند، احتمال دارد بچّه‌ی کوچکی مرا از ریشه بیرون بکشد. نه، همان بهتر که منتظر بمانم تا فرصت بهتری نصیبم شود.

و بدین ترتیب دانه منتظر ماند.

مرغ خانگی که برای یافتن غذا مشغول کند و کاو زمین در اوایل بهار بود دانه را دید و در یک چشم بر هم زدن قورتش داد.

نتیجه‌ی اخلاقی داستان

آن عدّه از انسان‌ها که از حرکت و رشد می‌ترسند، به وسیله‌ی زندگی بلعیده می‌شوند.[1]                                    «پتی هنسن»

«گنجینه‌ی سخن»

- به هر کجا که می‌روید عشق و محبّت افشانید و این کار را از خانه‌ی خودتان آغاز کنید: به فرزندانتان، به همسرتان، به شوهرتان و به همسایه دیوار به دیوارتان عشق بورزید ... هرگز پذیرای کسی نباشید مگر این که او را راضی تر و شادمان تر از قبل بدرقه کنید. تجسّم عینی مهربانی‌های خدا باشید؛ مهربان در چهره، در چشمان، در لبخند و در سلام و علیک‌های گرم و دوستانه .

«مادر ترزا»

***

- و اکنون این راز من است، رازی بسیار ساده: تنها با چشم دل است که می‌توان همه چیز را به درستی دید، آن چه ذاتی است، به چشم نامرئی است.

«آنتوان دوسنت اگزوپری»



[1] . سوپ جوجه برای روح، جک کنفیلد و مارک ویکتور هنسن ، ج 1 ، 1381 صص 152 و 153.

  • مهدی قریب چوبری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی