پندی ...
يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ب.ظ
«پندی بیاموزیم از چشمهای کنده شدهی گرگ»
شیری و گرگی و روباهی متفقاً به شکار رفتند. گاو و بزی و خرگوش را شکار کردند. شیر رو کرد به گرگ که شکارها را بین آن سه تقسیم کند.
گرگ گفت: گاو که بزرگتر و فربهتر است از آنِ جناب شیر، بز که قامتی میانه دارد از آنِ من و خرگوش کوچک نیز از آن روباه باشد که خود کوچکتر است. شیر خشمگین شد و پنجه انداخت و دو چشم گرگ را از بیخ درآورد و آنگاه رو کرد به روباه و گفت: اینک تو تقسیم کن.
روباه به خاک افتاد و تعظیم بزرگی کرد و گفت:
جناب شیر؛ گاوکوهی برای نهار امروزتان، بز برای غذای شبتان و خرگوش برای غذای عصرانه شما، شیر گفت:
آفرین بر تو باد؛ از کجا، علم این تقسیم را به این خوبی آموختی؟ روباه با کمال فروتنی عرض کرد:«از چشمهای کنده شدهی گرگ.»
«مثنوی معنوی»
- ۹۳/۰۱/۲۴